جدول جو
جدول جو

معنی عماره عبسی - جستجوی لغت در جدول جو

عماره عبسی(عُ رَ یِ عَ)
ابن سفیان بن عبدالله ناشب عبسی. ملقب به وهاب و مشهور به دالق. از رؤسا و فرماندهان لشکر در دورۀ جاهلیت. وی از توانگران و سخاوتمندان بشمار می رفت و بر خویش فرض کرده بود که نالۀ اسیری را در تاریکی شب نشنود مگر به کمک وی بشتابد و او را از بند برهاند. وی سه برادر به نامهای ربیع و قیس و انس داشت که هر کدام به نوبۀ خود در آن عهد رئیس و فرمانده بودند. عماره به دست شرحاف بن مثلم ضبی به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ثُ مَ)
العبسی القعقاعی. ابوعثمان بن ثمامه صاحب الجبار. از معمرین عصر هارون الرشید و مورد عنایت اوست. مؤلف عیون الانباء آورده است که خواهر او زوجه عبدالملک بن مروان و مادر ولید و سلیمان خلفای اموی بود و خواهر دیگرش زوجه مهدی وقتی ثمامه سخت بیمار شد هارون الرشید ابواسحاق ابراهیم بن المهدی را بعیادت او فرستاد ابوخالد یزید بن یوحنا که خدمت ابراهیم میکرد با حسن تدبیر و جرأت داروئی به وی داد و ثمامه شفا یافت هارون را طریق معالجۀ یزید خوش آمد و ده هزار درهم به وی بخشید
لغت نامه دهخدا
(عُ رَ یِ قَ)
ابن تمیم قیسی لخمی. وی از نزدیکان حجاج بن یوسف ثقفی بود. چون عبدالرحمان اشعث در جنگ سختی که بین او و سپاهیان مهلب و حجاج، در میان بست و رخّد در سیستان درگرفت شکست خورد، به نزد زنبیل در زابلستان پناهنده شد. و چون این خبر به حجاج بن یوسف رسید، در سال 85 ه. ق. عماره بن تمیم قیسی را نزد زنبیل فرستاد. عماره با وعده های بسیار زنبیل را راضی ساخت که عبدالرحمان اشعث را در اختیار وی گذارد، اما عبدالرحمان با حیله ای خود را از بام بزیر افکند و درگذشت. و عماره سر او را از تن جدا کرد و نزد حجاج فرستاد. سپس خود از جانب حجاج به امیری سیستان منصوب گشت، اما پس از چندی به امر عبدالملک معزول گشت و مسمعبن مالک بجای او بنشست. (از تاریخ سیستان چ بهار صص 117-118). رجوع به کتاب البلدان یعقوبی چ لیدن (ضمیمۀ اعلاق النفیسۀ ابن رسته) ص 283، کامل التواریخ ابن اثیر ج 4 صص 186-187 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 156 شود
لغت نامه دهخدا